آرامش مشوش در روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان

روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان، خواستگاری جوان، ازدواج جوانان

آرامش مشوش در روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان

روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان، خواستگاری جوان، ازدواج جوانان

تولد یک پروانه، تولد یک مادر

تولد یک پروانه، تولد یک مادر


 







تغییر زندگی زنان شما برای مادر شدن تصمیم گرفته اید؟ برنامه ریزی کرده اید؟ آیا خود را برای مادر شدن و غیر زندگی آماده کرده اید؟
به گفته ی روانشناسان مادر شدن چیز ساده یی نیست که بگویید امروز و فردا مادر می شوم. مادر شدن تنها با تولد یک نوزاد محقق نمی شود، مادر شدن یک تحول عظیم درونی است! مادر شدن یعنی رفتن به یک سفر درونی منحصر به فرد و بخشیدن رنگی خاص به زندگی خود، وقتی یک زن، مادر می شود از نظر روحی به تدریج تحولاتی در او به وجود می آید که از بین رفتنی هم نیست. تا به حال شما دختر مادرتان بودید. اما از این پس شما مادر فرزندتان هستید.از این به بعد به باقی زنان نزدیک تر می شوید و کنجکاوید تا از تجربه های ناشناخته ی آن ها استفاده کنید. نوع نگاه شما به همسرتان عوض می شود. برای دوست داشتن فرزندتان و دوست داشته شدن از سوی او تلاش می کنید. حتی نگاه دیگران به شما از این پس عوض می شود. جهانیان از این به بعد شما را مادر می بینند.

زن یعنی مادر:


بسته به شخص این تغییر ممکن است زودتر یا دیرتر صورت بگیرد. گاهی در دوران بارداری و گاهی ماه ها پس از زایمان حس مادر بودن کاملا به جان یک زن می نشیند، اما به طور معمول در یک ماه پس از زایمان بیشتر زنان حس زن بودن را از دست داده و خود را مادر می دانند. روز زایمان، روز بسیار حساسی در القای این حس است، ولی لزوماً این باور را در زن ایجاد نمی کند. حس مادر شدن هنگامی که یک زن از نوزادش مراقبت می کند. هفته به هفته به او القا می شود و او هویت جدید را می پذیرد.

موضوعی برای تمام زنان


همه چیز به شخصیت خود فرد بستگی دارد.برای بعضی زنان، اولین حرکت جنین در رحم به معنی مادر شدن شان است. اما برای بعضی دیگر حتی زایمان نیز این حس را پدید نمی آورد. بارداری برای تمامی زنان زمان حساسی است، چون در این دوران، آن ها از نظر روحی و روانی تصویر فرزندشان را در ذهن می سازند.

کودک تخیلی:


در عین حال که در طول دوران بارداری بدن شما در حال ساختن بدن یک موجود زنده است، ذهن شما نیز با آن دخیل است. شما فرزند آینده خود را، دختر یا پسر با بینی پدرش، با شخصیت مادر بزرگش و... تصور می کنید. می بینید که کودک تان بزرگ شده، سه یا پنج ساله یا نوجوان است. همیشه می ترسد عقب مانده یا با نقص عضو به دنیا بیاید! شما ترس ها، تمایلات و رؤیاهای تان را با او قسمت می کنید.

نگرانی بیش از حد:


خستگی طبیعی پس از زایمان یکی از دلایل اصلی این امر است. به وجود آمدن یک مسؤولیت جدید نیز این خستگی را دو چندان می کند. ایجاد یک رابطه ی جدید و مراقبت از کودکی که همه شما را مسؤول او می دانند، انرژی ذهنی زیادی می خواهد.

تصویر نوزاد در ذهن مادر:


تحقیقات دانشمندان نشان داده است که تصویر کودک خیالی در ماه چهار تا هفت بارداری ساخته می شود و طی دوماهه آخر به تدریج رنگ می بازد. ولی هرگز محو نمی شود. به این ترتیب مادر به طور ناخودگاه آگاه از خود در برابر مشکلاتی که بعدها در رؤیارویی با حقیقت پیش می آید، محافظت می کند. تصویر کودک واقعی با کودک تخیلی او مسلماً بسیار متفاوت است، پس این تصویر به مرور زمان با نزدیک شدن به زمان زایمان کمرنگ می شود. مادرانی که کودکان زودرس دارند، مهلتی برای کم رنگ کردن این تصویر در ذهن شان نداشته اند به همین دلیل به خاطر تقابل رؤیا و حقیقت به طور معمول در ارتباط برقرار کردن با کودک شان مشکل دارند.

مادر خوب بودن:


هیچ چوب جادویی وجود ندارد، هیچ زنی هم مادر بی عیب نیست. همه اشتباه می کنند. تنها راه برای یک مادر خوب شدن، اعتماد به خود داشتن است. کم کم شما یاد می گیرید که چه چیزی وفق مراد فرزندتان است. می توانید برای سرعت بخشیدن به این روند از تجربیات دیگران هم استفاده کنید.

کمک اطرافیان:


تحقیقات نشان داده که یک مادر جوان به طور میانگین روزانه با ده نفر در ارتباط است. بیشتر افراد در ارتباط هم مادرهای دیگر هستند. چه کسی بهتر از یک مادر، می تواند مادر دیگری را درک کند؟

نقش پدر:


البته که پدر نقش دارد، ولی رسالت او به گونه یی دیگر است. مادر و فرزند در یک حباب قرار دارند. وظیفه ی پدر حمایت از آنان و برقراری ارتباط بین آنها و دنیای خارج است. «رابطه ی که ما با فرزندمان داریم. وابسته به رابطه یی است که با مادرمان داشته ایم، آیا این قاعده صحت دارد؟ بارداری و اولین ماه های پس از زایمان زمانی است که زنان بعضی خاطرات فراموش شده ی کودکی را به یاد می آورند. در این دوران سؤالاتی درباره ی رابطه ی خودتان با مادرتان در ذهن تان شکل می گیرد و می خواهید به طور ناخودآگاه همان رفتار را درباره ی فرزند خودتان پیاده کنید.

اوضاع بارداری دوم


شما پیش از این نیز مادر شده اید، پس قسمتی از راه را طی کرده اید. نگرانی های دوران بارداری شما کمتر است. شما با نحوه ی نگهداری از یک نوزاد آشنا هستید. و در این راه مهارت کسب کرده اید. از این به بعد سؤالات جدیدی ذهن شما را درگیر می کنند. چگونه محبت تان را بین فرزند بزرگ و کوچک تقسیم کنید؟ آیا آمدن فرزند دوم سبب کم شدن محبت شما نسبت به یکی از آن ها نمی شود؟....
منبع: 7 روز زندگی شماره 120

بررسی علل حاملگی های ناخواسته

بررسی علل حاملگی های ناخواسته


یکی از اهداف اصلی برنامه ی تنظیم خانواده در جمهوری اسلامی ایران کاهش بارداریهای ناخواسته و به حداقل رساندن چالشهای مربوطه است. پیشگیری از بارداری ناخواسته و ناایمن داشتن بارداری خواسته و ایمن از حقوق بدیهی تک تک افراد جامعه است. بارداری ناخواسته اشتغال مادر؛ سلامت مادر؛ تعداد فرزندان و اقتصاد خانواده را با مشکل مواجه می کند.
از مشکلات بعدی مادران؛ سقط جنین می باشد که در اغلب موارد چون غیر قانونی و به صورت مخفیانه توسط افراد غیر ماهر و بدون امکانات صورت می گیرد منجر به مرگ مادر شده بنابراین برای تحقق حقوق جامعه درباره بارداریهای ناخواسته باید این موضوع را به عنوان یکی از مهمترین اصول همواره مد نظر گرفته و برای بهبود وضعیت آن برنامه ریزی کنیم. طبق آمار سال 1379 در کل مناطق شهری روستائی کشور حدود 40 درصد از بارداریهای ناخواسته بوده است؛ در بررسی سال 1384(IMES) در مطالعه ی توصیفی تحلیلی صورت گرفته 30/8 درصد بارداریهای مرکز بهداشت شماره ی دو اصفهان ناخواسته بوده است.
از افراد واجد شرایط باروری حدود 84/2 درصد از روش جلوگیری استفاده می کرده اند. از این درصد حدود 59/1 درصد از روش مدرن( مأثر) و 25/1 درصد از روش سنتی استفاده می کرده اند. طبق بررسی به عمل آمده در خصوص مادران بارداری که به واحدهای بهداشتی درمانی شهری و روستایی تحت پوشش مرکز بهداشت شماره ی دو در سال 1387 مراجعه نموده اند 7/22 درصد بارداریها در شهر ناخواسته می باشد که مهمترین علل آن به ترتیب استفاده از روش طبیعی 43/29 درصدـ استفاده غلط از کاندوم 15/95 درصد ـ شکست کاندوم 13/16 درصدـ استفاده غلط از قرصLD 9/87 درصد می باشد و در روستا 7/39 درصد بارداریهای ناخواسته است که مهمترین علل آن به ترتیب: استفاده از روش طبیعی 28/72 درصد ـ شکست کاندوم 17/02 درصد ـ عدم استفاده از روش پیشگیری از بارداری 14/89 درصد و شکست 11/7IUD درصد می باشد.
راه حل های اصلی برای جلوگیری از بارداریهای ناخواسته عبارتند از:
1. ارتقای کیفیت خدمات پیشگیری از بارداری و سعی در بهبود آموزش.
2. بهبود دسترسی به روشهای پیشگیری از بارداری از طریق سعی در تحقق امنیت کنتراسپتیوها.
3. ایجاد تنوع بیشتر در روشهای پیشگیری از بارداری.
4. افزایش آگاهی از روشهای اورژانس پیشگیری از بارداری.
5. جلب مشارکت آقایان در خصوص تنظیم خانواده.
منبع: نشریه پیام پزشک، شماره 60.

اعتیاد و بارداری

اعتیاد و بارداری


درمان اعتیاد زنان حامله با سایر افراد تفاوت هایی دارد و از جمله این که در فرایند درمان باید منافع مادر و جنین را با هم در نظر داشت. حاملگی در زنان معتاد بسیار پر خطرتر از حاملگی در سایر زنان است و مراقبت ها در زمینه ی اعتیاد و زنان و زایمان باید به صورت هماهنگ انجام گیرد. آشنا نبودن به شیوه های صحیح درمان اعتیاد در زنان حامله می تواند به مادر یا جنین آسیب برساند و هر شیوه ای که در سایر افراد برای درمان اعتیاد بکار می رود و در زنان حامله قابل اجرا نیست. از سوی دیگر حاملگی فرصت بی نظیری برای تغییر رفتاری در زنان معتاد است.
مشکلات اصلی اعتیاد به هروئین در حاملگی اولاً ناشی از تأثیر مستقیم هروئین بر جنین بوده و ثانیاً ناشی از کاهش توانایی مادر در نگهداری از نوزادش می باشد.
اکثریت زنان معتادی که حامله هستند، خواهان هیچ گونه مراقبت های اولیه قبل از زایمان نیستند، لذا اینان آسیب پذیرتر از سایر زنان نسبت به عوارض زایمان و حاملگی بوده و بدون توجه به مصرف، زنان حامله ی سوء مصرف کننده ی مواد، احتمال بالاتری نسبت به بروز عوارض حاملگی دارند.


خطرات همراه با مصرف مواد در حاملگی


مصرف الکل با افزایش شیوع اند و کاردیت، هپاتیت، پتومونی و بیماری های واگیردار جنسی در خانم های حامله همراه است. مصرف کوکائین نیز با پره اکلامپسی، ادم ریوی، تشنج و آریتمی قلبی است همراه می باشد. مصرف کوکائین و الکل می تواند حاملگی را به سقط خود بخود و یا زایمان زودرس رسانده و یا باعث خونریزی و جنین مرده شود.
مصرف سیگار احتمالاً مهم ترین عامل کاهش وزن نوزاد است. سیگار گاهی اثرات تقویت کننده بر روی الکل و سایر مواد داشته و مشکلات جنین و کاهش رشد جنین به علت الکل و سایر مواد را افزایش می دهد. در مطالعات نشان داده شده است که ارتباط مابین مصرف مواد و عوارض حاملگی از جمله پره آکلامپسی، تولد نوزاد مرده، جدا شدن زود رس جفت، زایمان زودرس و سقط وجود دارد. علاوه بر سندروم محرومیت نوزاد و وزن پایین سندرم مرگ ناگهانی نوزاد در لحظه تولد نیز در مواردی در نوزادان مادران حامله معتاد مشاهده شده است.
زنان وابسته به مواد مخدر که در حال درمان نگهدارنده با متادون قرار دارند بعد از حامله شدن می توانند بر روی دوز متادون قبل از حاملگی شان بمانند. ولی باید این موضوع را مد نظر قرار داد که حاملگی، متابولیسم کبدی متادون را افزایش می دهد لذا باید بویژه در سه ماه آخر حاملگی دوز متادون توسط تیم درمانی تغییر یابد.
با توجه به اینکه متادون نیمه عمر طولانی دارد. متادون می تواند هدایت عصبی را بلوکه کند. بنابراین مرگ ناگهانی اکثراً به علت تجمع متادون در طی چند دوز و به دنبال آن عوارضی همچون کولایس کاردیو و اسکول یا آریتمی های قلبی ایجاد می شود.


زایمان


حتماً باید تاریخچه ای از مصرف اخیر مواد (در حین پذیرش)از بیمار به عمل آید. تجویز متادون به همراه ضد دردهای مخدر اضافی (در صورتی که لازم باشد) ادامه یابد. از آنجایی که شاید دوزهای بالایی از مواد مخدر لازم باشد، لذا در این وضعیت ضد دردهای اپیدورال مزیت هایی دارند. در زایمان نباید به بچه نالوکسان تزریق شود، زیرا ممکن است واکنش محرومیت شدیدی ایجاد کند. ادامه ی درمان های حمایتی از جمله درمان نگهدارنده متادون شاید به تغییر مادر بیمار به مادری سالم با زندگی با ثبات و قابل قبول منجر گردد. بعد از زایمان، نوزاد بهتر است از شیر مادر تغذیه نماید.
منبع: نشریه پیام پزشک، شماره 60.

سقوط غیر ایمن

سقوط غیر ایمن


سقط جنین ارادی یکی از پیامدهای روابط جنسی بدون برنامه ریزی است که معمولاً زنان اولین قربانیان آن هستند. ارقام مرگ زنان در اثر سقط های غیر بهداشتی بسیار بالاست. شیوع سقط جنین های ارادی میان زنان ایران حاکی از آن است که می توان به این پدیده به عنوان مسأله ای اجتماعی نگریست که علی رغم منع قانونی و عرفی، زنان در برابر حاملگی های ناخواسته و بدون برنامه ریزی بدان مبادرت می ورزند و پیامدهای آن نیز شامل حال زنان می شود.
سقط خودبخودی فرآیندی طبیعی است که در بارداری ناموفق پیش می آید. اما سقط القا شده ممکن است به علت استفاده از دارو و یا دیگر مواد یا عمل جراحی که باقی مانده محتویات رحمی را پاک سازی می کند اتفاق افتد. برای دو سوم از زنان جهان سقط جنین قانونی میسر است. با این حال برخی کشورها همچنان از قوانین محدود کننده سقط استفاده می کنند. سقط های انتخابی شامل سقط هایی هستند که بنا بر درخواست و تقاضای زن بدون وجود داشتن مشکل عمده ای در مادر و جنین صورت می گیرد. در واقع سقط هایی که به ظاهر ساده، اما دارای عوارض جسمی و روانی گسترده ای هستند و کم نیستند خانواده هایی که به نوعی در آن درگیر هستند عموماً دو گروه از زنان اقدام به سقط های انتخابی (غیر قانونی ) می کنند یک دسته زنانی که حاملگی شان خارج از عرف جامعه است و دسته ی دوم زنانی که ازدواج رسمی کرده اند اما از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی هنوز شرایط بچه دار شدن را ندارند و یا اینکه به دلیل شکست برنامه های تنظیم خانواده مجدداً دچار فرزند شده اند در حالی که به تعداد کافی بچه دارند. سقط های الکتیو سقط هایی است که قانونی نبوده در نتیجه، افراد از راههایی به جز از راه های معمول و مجاز جامعه به این امر مبادرت می ورزند، سقط هایی که جزء اقدامات حادثه انگیز محسوب شده و عوارض جسمی مختلفی را برای زن به دنبال داشته و حتی ممکن است منجر به مرگ مادر شوند. هنگامی که زنان از طریق غیر قانونی درصدد ختم حاملگی بر می آیند ناگزیر به افراد سودجویی مراجعه می کنند که با گرفتن هزینه ای سقط عمدی را در مکان های غیر بهداشتی انجام می دهند، مکان هایی که عمدتاً مطب های غیر بهداشتی، زیر زمین و یا بیمارستان های بدون امکانات کافی است که نهایتاً این عمل می تواند عوارض جسمی متعددی را برای مادر به دنبال داشته باشد، سقط های انتخابی ممکن است در برخی از زنان عارضه ای به دنبال نداشته باشد اما در عده ای به جا بگذارد، عوارضی چون، عفونت، سوراخ شدن رحم، سوراخ شدن روده، آمبولی، کورتاژهای ناقص و به دنبال آن خونریزی های شدید و یا حتی احتباس جفتی و ... که البته از بارزترین عارضه ی این عمل، عفونت است چرا که عموماً در مکان و شرایط غیر بهداشتی انجام می شود. انجام سقط، استرس شدید و مداومی در خانواده ها بویژه در زنان ایجاد می کند؛ استرسی که یکی از دلایل شدت آن انجام این عمل در مکان هایی چون زیر زمین، بیمارستان های بدون امکانات و مکان های مخروبه است. این عمل می تواند با خونریزی و مرگ و میر همراه باشد و طبق نظر روانشناسان استرس حادی را تولید می کند که به مدت حداقل یک ماه دوام دارد و چنانچه شخص زمینه ی استرس داشته باشد این قضیه به کابوس مادام العمر وحشتناکی تبدیل می شود، حالتی که شخص احساس می کند تا مرز مرگ رفته و سپس برگشته است، که در نهایت می تواند زندگی طبیعی وی را تحت تأثیر قرار دهد، علاوه بر این با عوارضی چون احساس گناه و افسردگی مواجه می گردد، افسردگی حداقل شش ماه فرد را درگیر می کند و همراه با دیگر عوارض، این ضایعه نهایتاً سبب تغییر روابط فرد با سایر افراد خانواده و جامعه می گردد، گفته می شود چنانچه شوهری خواهان سقط جنین باشد و زن آمادگی این مسأله را نداشته باشد صدمات روحی حاصل از این قضیه بیشتر از زمانی است که زن خود رضایت به این امر داشته باشد.
فهرستی از عوارض مهم فیزیکی مرتبط با سقط جنین:
ـ مرگ: از جمله دلایلی که به مرگ های مرتبط با سقط جنین منجر می شود عبارتست از: خونریزی، عفونت، آمبولی، بیهوش و حاملگی های نابجای تشخیص داده نشده.
ـ سرطان دهانه رحم: زنانی که یک بار سقط انجام داده اند در مقایسه با زنانی که سقط انجام نداده اند بیشتر (2/3 برابر ) در معرض خطر نسبی سرطان های دهانه رحم (تخریب درمان نشده ی دهانه ی رحم ) قرار دارند و زنانی که دو بار یا بیشتر سقط انجام داده اند با خطر نسبی معادل 4/92 برابر روبه رویند.
ـ سوراخ شدن رحم: 2 تا 3 درصد زنانی که سقط جنین می کنند در معرض خطر سوراخ شدن رحم قرار دارند. بسیاری از این جراحات تشخیص داده نشده و درمان نشده باقی می مانند مگر این که معاینه ی لاپاراسکوپی توصیه و انجام شود، چنین معایناتی به ویژه هنگامی که سقط در مرکز غیر حرفه ای انجام می شود سودمند خواهد بود. خطر سوراخ شدگی رحم برای زنانی که قبلاً زایمان کرده اند یا هنگام سقط بیهوشی عمومی داشته اند افزایش می یابد. تخریب رحم ممکن است به عوارضی در بارداری های بعدی منجر شده و حتی به شکل مشکلاتی که محتاج هیسترکتومی اند ظاهر شود که خود بالطبع منجر به تعدادی از عوارض و صدمات دیگر می شود.
ـ پارگی های دهانه رحم: پارگی های مشخص دهانه رحم که نیازمند بخیه زدن هستند. در حداقل 1 درصد سقط های سه ماهه اول رخ می دهد. پارگی های کوچک تر یا جراحات میکرو که درمان نمی شوند نیز در دراز مدت به تخریب سیستم باروری منجر می شوند. تخریب پایدار دهانه رحم متعاقب سقط ممکن است به شل شدگی دهانه رحم، زایمان زودرس و عوارض زایمان منجر شود،
ـ جفت سر راهی: سقط جنین خطر جفت سر راهی در بارداری های بعدی را 7 تا 15 برابر بیشتر می کند(که خود تهدید کننده ی زندگی مادر و بارداری خواسته است).
ـ تشکیل غیر طبیعی جفت به علت تخریب رحمی، خطر بدشکلی های جنینی، مرگ قبل از زایمان و خونریزی بیش از حد طی زایمان را افزایش می دهد.
ـ نوزادان معلول در بارداری های بعدی:سقط جنین با تخریب رحمی و دهانه ی رحم همراه است که خطر زایمان زودرس، عوارض زایمان و تشکیل غیر طبیعی جفت در بارداری های بعدی را افزایش دهد. این عوارض از جمله علل منجر به معلولیت در بین نوزادان است.
ـ حاملگی نابجا: سقط به طور ویژه احتمال حاملگی های نابجا را افزایش می دهد. حاملگی های نابجا، خود تهدید کننده ی زندگی بوده و ممکن است منجر به کاهش باروری گردد.
ـ بیماری التهابی لگن( PID بالقوه بیماری تهدید کننده ی زندگی بوده و ممکن است به افزایش خطر حاملگی نابجا و کاهش باروری منجر گردد. 23 درصد از زنانی که در زمان سقط، عفونت کلامیدیا دارند طی 4 هفته دچار PID می شوند. مطالعات نشان داده است که 20 ـ 27 درصد متقاضیان سقط جنین دارای عفونت کلامیدیا هستند. تقریباً 5 درصد بیمارانی که عفونت کلامیدیایی نداشته اند. طی 4 هفته پس از سقط سه ماهه ی اول دچار PID می شوند.
ـ اندومتریوز: زنان نوجوان 2/5 برابر زنان 20 ـ 29 ساله مستعد دچار شدن به اندومتریوز متعاقب سقط هستند.
ـ عوارض آنی: تقریباً 10 درصد از زنانی که سقط ارادی انجام می دهند از عوارض آنی رنج می برند که تقریباً 1/5 درصد آنها تهدید کننده ی زندگی است. از شایعترین عوارض بیهوشی شامل توهم، هموراژی، جراحت دهانه ی رحم و شوک اندوتوکسیک است. شایع ترین عوارض جزئی عبارتند از : عفونت، خونریزی و تب، سوختگی درجه 2، درد مزمن شکمی، استفراغ و اختلالات معدی روده ای و حساسیت RH
ـ افزایش خطر برای نوجوانان: نوجوانان که حدود 30 درصد تمام سقط ها مربوط به آنان است، نیز در معرض خطر بسیار بالایی از عوارض مرتبط با سقط می باشند که هم در مورد عوارض آنی و هم در مورد تخریب دراز مدت باروری صدق می کند.
ـ خطر فزاینده ی مشارکت در عوامل خطر سلامتی: سقط به طور ویژه با رفتارهای پرخطر (سیگار کشیدن، استعمال مواد مخدر و ... ) و اختلالات تغذیه ای ارتباط دارد که همگی مسبب افزایش عامل های مخاطره برانگیز سلامت اند.
بنابراین آموزش مردم در زمینه بهداشت باروری و خطرات ناشی از سقط غیر ایمن، ارایه ی خدمات و مشاوره ی تنظیم به خانواده ها، کسب اطمینان از دسترسی خانواده ها و حساس کردن آنها به خدمات تنظیم خانواده آموزش کارکنان دلسوز، کسب اطمینان از کیفیت مناسب خدمات برای درمان و برخورد با عوارض ناشی از سقط در نظام ارایه ی خدمات بهداشتی ـ درمانی، برقراری، نظام ارجاع برای دریافت خدمات جامع بهداشت باروری برای تمام زنانی که حداقل یکبار سابقه ی سقط جنین داشته اند و بالاخره بازنگری و اصلاح قوانین و سیاستها برای حمایت از بهداشت باروری و بهبود دسترسی زنان به خدمات تنظیم خانواده و سایر خدمات حمایتی مرتبط با بهداشت و سقط جنین از راهکارهای کاهش سقط جنین در دنیا خواهد بود
منبع: نشریه پیام پزشک، شماره 60.

آشنایی با رشد در میانه بزرگسالی: زایایی و بی بری در نیمروز زندگا

آشنایی با رشد در میانه بزرگسالی: زایایی و بی بری در نیمروز زندگانی


«کارل گوستاو یونگ» دوره میانه بزرگسالی (40 تا 65 سالگی) را «نیمروز(ظهر) زندگانی» می نامید. تکلیف پایان دادن به آغاز بزرگسالی، با مرور سال های سپری شده و ارزیابی شیوه زندگی در سال های پیش و تصمیم گیری درباره آینده انجام می شود. در رابطه با پیشه، بسیاری از آدمیان در این دوره خود را فرسنگ ها از آنچه آرزو داشتند، دورتر احساس می کنند. آن ها ممکن است از خود بپرسند «آیا سبک زندگی و تعهداتی که در آغاز بزرگسالی برگیزیده اند، ارزش ادامه دادن را دارد یا نه؟» آن ها ممکن است احساس کنند دلشان می خواهد باقی مانده عمرشان را به گونه ای دیگرگون و خوشایندتر بگذرانند، اما نمی دانند چگونه، در میانه بزرگسالی، تغییرات جنسیتی مهمی رخ می دهد. شمار فراوانی از زنان دیگر لازم نمی بینند به پرورش کودکان خود بپردازند و بر آن می شوند تا نیرویشان را در گستره هایی که نیازمند جسارت و پیشی جویی است، به کار گیرند. ویژگی هایی که به گونه سنتی مردانه برشمرده می شوند. در همین حال، به گونه ای واژگون مردها در میانه میانسالی ممکن است حالاتی پیدا کنند که به آن ها توانایی شناختن نیازهای وابستگی و بیان هیجان ها (که به گونه ای دیرینه ویژگی هایی زنانه پنداشته شده است) می بخشد. این تعادل و توازن نوین میان مردانگی و زنانگی ممکن است این توان ویژه را برای میانسال به ارمغان آورد تا در روابطش با جنس دگرسو (مقابل) و توازن نوین میان مردانگی و زنانگی ممکن است این توان ویژه را برای میانسال به ارمغان آورد تا در روابطش با جنس دگرسو (مقابل) مؤثرتر از گذشته باشد. «رابرت باتالر» چندین موضوع بنیادین مربوط به میانه بزرگسالی را بیان کرده است:
یک: پیرشدن به دلیل اندیشیدن درباره دگرگونی های ساختاری و نیز کرداری پیکر میانسال
دو: انبارگردانی دستاوردهای گذشته و برگزیدن آماج آینده
سه: ارزیابی دوباره تکلیف ها و تعهدها در برابر خانواده، پیشه و پیمان زناشویی
چهار: کنار آمدن و سازگار شدن با بیماری و مرگ پدر و مادر
پنج: انجام این همه تکلیف بدون از دست دادن احساس کامیابی و شادمانی.
«اریک اریکسون» سال های میانه بزرگسالی را مرحله ای بر می شمرد که در آن «زایایی و بردهی» (مولد بودن) در برابر «بی بری» (بی محصولی) می ایستد. «اریکسون» «زایایی و بردهی» را فرآیندی معرفی کرد که آدمی با آن نسل آینده را هدایت می کند یا جامعه را بهبود می بخشد. هر چند این مرحله، فرایند بزرگ کردن فرزندان را در برمی گیرد، اما خواستن و داشتن فرزند لزوماً به معنای زایایی و بردهی نیست. آدم بی فرزند می تواند با یاری رساندن به دیگران، با آفرینندگی (خلاقیت) و با سهیم شدن در جامعه، زایا و برده (مولد) باشد. پدر و مادر برای تربیت کامیاب و پیروز مندانه کودکان باید درباره هویت خودشان احساس امنیت داشته باشند. آن ها نمی توانند دلمشغول خود باشند و به گونه ای رفتار کنند که انگار کودکی در خانواده هستند یا آرزو دارند چنین باشند. «نافرجامی و بی بری» (بی محصولی) به معنای ایستایی (توقف) رشد است و «اریکسون» آن را نفرت برانگیز می دانست. «اریکسون» آدم بزرگسالی که انگیزه ای برای راهنمایی نسل نوین پیش روی جامعه ندارد یا فرزندانی به بار می نشاند، بدون آنکه به مراقبت از آن ها بیندیشد، «آدمی در پیله خودخواهی و تنهایی» (انزوا) می نامید. چنین آدمیایی رویاروی آفت و گزند و خطرند چون توان سازش با تکلیف های مربوط به رشد میانسالی را ندارند. این آدم ها برای رویارویی با مرحله بعدی چرخه زندگی یعنی سنین پیری (که فشار آن بر توانایی های روانشناختی و پیکری فرد بیشتر از مرحله های پیشین است) آمادگی ندارند.
«جرج وایلانت» در پژوهشی به این برآمد (نتیجه) رسید که در سال های میانسالی رابطه ای نیرومند بین سلامت پیکری و سلامت روانی وجود دارد. افزون بر این کسانی که در دوران دانشجویی در دانشگاه بدترین سازگاری روانشناختی را دارا بوده اند، در میانسالی اندازه بالاتری از بروز بیماری پیکری را نشان می دهند. در این پژوهش هیچ عامل و ویژگی یگانه ای از دوران کودکی، مسوول سلامت روانی بزرگسالی شناخته نشد، اما احساس کلی ثبات در خانواده پدری پیش بینی کننده سازگاری بهتری در بزرگسالی بود. روابط نزدیک با خواهر و برادرها در دوران دانشجویی، با رفاه پیکری و روانی در میانسالی همبستگی نشان می داد. «وایلانت» در پژوهشی دیگر، به این نتیجه رسید که عادت های کار در دوران کودکی با عادت های کار در بزرگسالی رابطه دارد و سلامت روانی بزرگسالی و روابط بین فردی خوب و خوشایند، با توانایی کار در دوران کودکی ارتباط دارد. دوره میانه بزرگسالی هنگام یائسگی زن و مرد است که با کاهش کردار زیست شناختی و فیزیولوژیک شناخته می شود. برای زنان دوره منوپوز دوره یائسگی شمرده می شود و ممکن است در سال های دهه پنجم و ششم آغاز شود. بیشتر از 50 درصد زن ها یائسگی را تجربه ای ناخوشایند می دانند، اما شمار فراوانی نیز آن را دگرگونی سترگی در زندگی بر نمی شمارند و حتی برخی دچار عوارض جانبی آن نمی شوند. شماری از زنان از آنجا که دیگر نگرانی و هراسی از باردارشدن ندارند، اکنون احساس آسودگی و کامجویی افزون تری پیدا می کنند. یائسگی تجربه روانی- فیزیولوژیک بنیادین ناگهانی نیست و بیشتر تجربه ای آهسته و پیوسته (تدریجی) در پی آفت این گونه درون ریزش هورمون های زنانه و به ویژه استروژن است که در فرصتی دیگر مفصل به آن خواهم پرداخت. برای مردان یائسگی مرز هویدا و نمایانی ندارد.
هورمون های مردانه در سال های دهه پنجم و ششم عمر به نسبت ثابت باقی می ماند. هرچند مردها هم با افت کارکرد زیست شناختی پیکری و روانی رویارو هستند، اماهمین ناهمخوانی ایستار هورمونی زن و مرد میانسال، زندگی جنسی، زناشویی و خانوادگی آن ها را در برابر چالش های جدی همچون بحران میانسالی، پیمان شکنی زوج و بازپیمانی (تجدید فراش) آن ها (به ویژه مرد) آسیب پذیر می کند.
منبع: نشریه راه کمال، شماره 34.