آرامش مشوش در روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان

روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان، خواستگاری جوان، ازدواج جوانان

آرامش مشوش در روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان

روانشناسی, تست هوش و شخصیت, شور جوان، عشق جوان، خواستگاری جوان، ازدواج جوانان

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

گرایش زن به آفرینش و اصلاح گری می تواند از سوی مردان به کنترل کردن تعبیر شود.
مردان عزیز:ممکن است زن ها گرایش خود به آفرینش و اصلاح گری را با برنامه ریزی تعطیلات برای هر دوی شما، تزیین و بازآرایی منزل، ارائه پیشنهادها و راه حل برای مشکلی که با آن مواجه هستید، پیشنهاد برای مراجعه ی دو نفری به مشاور و روانکاو به منظور اصلاح و بهبود روابطتان یا پرسیدن از شما که برای شما دوست دارید چه غذایی بخورید، نشان دهند. در بیشتر اوقات نوع رفتار خاص آنها اهمیتی ندارد. اما اتفاقی که می افتد این است که شما احساس می کنید، سعی در کنترل شما دارند و می خواهند شما را وادار کنند تا کارها را آن گونه که مورد نظر آن هاست انجام دهید.
بگذارید داستانی را از گذشته ی خودم برایتان تعریف کنم که به طرزی مطلوب این نکته را به تصویر می کشد.
سال ها پیش، هنگامی که در اولین رابطه ی جدی خود بودم، با نامزدم تصمیم گرفتیم که به سواحل کاراییب سفری بکنیم. هیچ یک از ما قبلاً آن جا را ندیده بودیم لذا خواستیم برای خوش گذرانی مان حتماً به آن جا برویم. از او پرسیدم که آیا دوست دارد خودش ترتیب همه چیز را بدهد یا نه.اما او گفت که من کارها را انجام بدهم. تعطیلاتمان چهار ماه دیگر شروع می شد، لذا فکر کردم بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوم.
روز بعد به کتابفروشی رفتم و چندین کتاب راهنمای توریستی برای جزایر کاراییب خریدم.سپس اطلاعات لازم درباره ی تمامی جاهای دیدنی و هتل های مناسب را از آن استخراج کردم.با مراکز با پیش شماره ی 800 (1)تماس گرفتم و بروشورهای مربوط به هتل ها و... را که همگی مجانی بودند، سفارش دادم. سپس به بعضی از دوستان که پیش تر به آنجا رفته بودند زنگ زدم تا نظرها و توصیه های آنان را درباره ی دیدنی ترین جاها بشنوم.
ظرف تنها چند روز اطلاعات عظیمی درباره ی تمامی جوانب سفری که در پیش داشتیم، جمع آوری کرده بودم.
همان هفته یک شب با شوق و ذوق تمام، همه ی اطلاعات مربوطه را به نامزدم نشان دادم با جزئیات تمام توضیح دادم کدامیک از هتل ها با بودجه ی ما سازگار هستند، کدامیک از جزایر دیدنی های بیشتری مطابق با سلیقه ی ما دارند و کدامیک از شرکت های هوایی، مناسب ترین، راحت ترین و به لحاظ اقتصادی ارزان ترین پروازها را ارائه می دهند.در حین این که آن جا نشسته بودم و با هیجان تمام نتایج این پروژه تحقیقاتی را به او توضیح می دادم، منتطر عکس العمل او بودم.مطمئن بودم از تلاش درخوری که کرده بودم، بسیار خوشحال خواهد شد.
هنگامی که سخنرانی خود را به پایان رساندم، به او نگاه کردم و از این که متوجه نگاه سرد و تهی او شدم جا خوردم.
از او پرسیدم:«آیا اتفاقی افتاده؟»، اما او پاسخی نداد و با همان نگاه سرد باز هم به من نگاه کرد.
پرسیدم:«از جاهایی که به ات نشان دادم خوشت نیامد؟»
بالاخره سکوت مرگبار را شکست و با صدایی سرد و خشک گفت: «نه، خوب بودند.»
دوباره پرسیدم: «پس چرا طوری به من نگاه می کنی که انگار از دستم عصبانی هستی؟»
با لحنی تند گفت: «اصلاً چرا پس نظر منو می پرسی.خودت همه چیز را تموم می کردی.تو که خودت هم بریدی و هم دوختی. منظورم اینه که خودت از قبل تصمیم گرفتی که چی بکنیم چی نکنیم و کجا بریم و کجا نریم. از آنجا که برنامه ریزی خودته من چیزی ندارم که بگم»
برنامه ریزی من؟ او درباره ی چه چیزی حرف می زد؟ ما قرار بود با هم برویم. من فقط اطلاعات جمع آوری کرده بودم.نمی توانستم بفهمم او چرا آن قدر از دست من عصبانی بود.
به او یادآوری کردم:«تو خودت از من خواستی این کار را بکنم.»
به مسخره گفت:«آره، اما نمی دونستم قراره سیر تا پیاز رو خودت انجام بدی.مثل همیشه، کنترل همه چیز رو خودت به عهده گرفتی و حرف، خوت شد.»
اشکهایم سرازیر شدند.در حالی که صدایم می لرزید به او گفتم: «من سعی نکرده بودم همه چیز باب میل من باشد.من فقط می خواستم تعطیلات فوق العاده ای داشته باشیم و حالا تو همه چیز را خراب کردی.»
درست به یاد نمی آورم که مکالمه چگونه پایان یافت. اما احساسی را که داشتم دقیقاً به یاد دارم:«شوکه شده بودم، سردرگم، گیج و بسیار رنجیده و ناراحت. او چگونه می توانست تمامی تلاش های مرا به معنای کنترل کردن و خودخواهی گرفته باشد؟ من فقط خواسته بودم او را خوشحال کنم و اطلاعاتی به دست آورم تا بتوانیم بهترین تصمیمات را بگیریم.مگر چه اتفاقی افتاده بود؟
از آن واقعه سال ها می گذرد.اما نمونه های مشابهی را به کرات تجربه کرده و داستان های مشابهی را نیز از زنان دیگری شنیده ام:«زن با خوشحالی تمام مشغول خلاقیت و برنامه ریزی برای خود و همسرش است اما مرد با ناراحتی یا حتی عصبانیت برخورد می کند. در نهایت زن احساس رنجش خاطر و ناراحتی می کند و مرد نیز احساس می کند که او را کنترل کرده و فریب داده اند.
چرا مردها این تلاش زن ها را کنترل کردن به حساب می آورند؟
پاسخ کمی پیچیده است.اما تا حد زیادی به نیاز مرد و به خودمختاری و استقلال و شورش و طغیان او در مقابل امر و نهی و بکن و نکن مربوط می شود. برای نمونه در داستان مربوط به من و نامزدم و سفر به کاراییب، گزارش دقیق و کامل من درباره سفر به طرزی ناخودآگاه این احساس را به او داده بود که حق انتخابی ندارد جز این که تسلیم خواسته های من شود. گویی هیچ گونه حق انتخابی از خودش ندارد.گویی که من به او گفته ام:«ببین، قراره همین کارهایی رو بکنیم که من می گم. فقط همین.» البته من اصلاً چنین قصدی نداشتم به عقیده من او شرح و تفصیل جزئیات مرا دستور تلقی کرده بود.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زن پیشنهاد و یا برنامه ی خاصی برای رابطه تان دارد، سعی ندارد شما را کنترل کند. او تنها می خواهد کمک کند و عشق و خوشحالی بیشتری میان شما بیافریند.

سوءتعبیر مردها:

بیشتر مردها خلاقیت زنانه را تلاشی از جانب او برای مغلوب کردن مرد تلقی می کنند و عمق و شدت احساسات او برای آنها معنای تحکم و ریاست طلبی دارد.
به یاد داشته باشید:در بیشتر موارد، قصد و نیت واقعی زن در این گونه مواقع آن نیست که به شما امر و نهی کند، او تنها می خواهد اطلاعات و داده های خود را ارائه دهد.خلاقیت های خود را ابراز کند. حال با برنامه ریزی برای تعطیلات، پیدا کردن دکتری خوب برای شما، تزیین و تغییر دکوراسیون منزل، از شما خواستن که بیشتر با هم باشید یا درباره ی مسائل یا موضوعاتی مربوط به رابطه تان با هم صحبت کنید.
قوت و شدت انرژی خلاق در او را با برتری جویی و سلطه طلبی اشتباه نگیرید. معمولاً در چنین مواقعی او قصد تهاجم یا ندارد، بلکه تنها شور و شوق بسیاری را در خود احساس می کند. او قصد ندارد شما را کنترل کند.بلکه می خواهد مهربان باشد.

راه حل:

1-هنگامی که احساس می کنید زن زندگی تان شما را کنترل می کند از خود بپرسید:
«قصد و نیت واقعی او از این کار چیست؟»
این پرسش بسیار نیرومند و تأثیرگذار بوده و به راحتی شما را از این احساس خارج می کند.چنانچه وقت صرف کنید و پاسخ این سؤال را از دل خود جویا شوید خواهید دید که:
«او تنها به این دلیل این کارها را می کند که مرا دوست دارد.»
«او می خواهد چیزی فوق العاده بیافریند، اصلاح کند، بهبود بخشد یا اوقاتی عالی را ترتیب دهد و قصد و نیت اش این نیست که مرا کنترل کند.»
توجه در این جا منظورم آن نیست که زن های عصبانی، کنترل گر و... وجود ندارند.اما به تجربه دریافته ام، که در بیشتر اوقات هنگامی که مرد در رابطه ی خوبی قرار دارد، مشکل خاصی ندارد.اما گاهی اوقات احساس کنترل شدگی می کند و رفتار زنش را به طریقی که درباره ی آن ها صحبت کردیم، سوءتعبیرکرده است.
2-می توانید تمرین کنید تا رفتارهای او را بروز و ظهوری از خلاقیت های او ببینید و از واکنش های ناخودآگاه و انتقادگرانه سنتی دست بردارید.
می توانید به جای قضاوت ها و تعابیر منفی ستون سمت راست، قضاوت های جدید ستون سمت چپ را تمرین کنید:
کنترل گر ..........مهربان
پرخاشگر .......... پرشور و حرارت
فرمان فرما ..........پرشوق و اشتیاق
سرسخت .......... از خودگذشته
مزاحم و متجاوز ..........متعهد و پای بند
مداخله گر ......... مفید و کمک کار
سمج، پررو .........فعال

چه وقت طبیعت خلاق زن نتیجه ی عکس می دهد

توانایی آفرینش در زن موهبتی است که به او ارزانی شده است. اما این موهبت می تواند مشکل ساز نیز باشد.این توانایی در هنگامی که خانه ای را تزیین می کنیم یا برای فرزندان مان خیاطی می کنیم یا عصری شاعرانه و رمانتیک را برای مرد زندگی مان ترتیب می دهیم، موهبت به حساب می آید. اما هنگامی که موجب تنش احساسی میان ما و همسرمان شود مشکل ساز می شود. و برضد ما عمل می کند.در زیر نمونه هایی هست که مطمئنم همگی زن ها با آن ارتباط برقرار می کنند.
*شوهرتان با چهره ای در هم و درعین حال مضحک از خانه خارج می شود. تمام روز نمی توانید آن را از سر خود خارج کنید. هزار جور فکر و خیال می کنید.مطمئن هستید که وقتی برگردد، حتماً به شما خواهدگفت که می خواهد از شما جدا شود.اما شب هنگامی که به خانه برمی گردد، می گوید که سوءهاضمه او را بیچاره کرده است.
*به محل کار نامزدتان زنگ می زنید تا برای شبتان برنامه ریزی کنید. او کمی سرد به نظر می رسد و ظاهراً از تلفن شما چندان هم خوشحال نشده است.هنگامی که گوشی را قطع می کنید، نگران می شوید، شاید از این که یکدیگر را زیاد می بینید، سیرشده و رابطه با شما دیگر دلش را زده است. فکر می کنید، شاید می خواهد به شما بگوید بهتر است برای مدتی یکدیگر را کمتر ببینید.
تا وقتی که موعد قرارتان برسد و به دنبال شما بیاید، به لحاظ روحی حسابی از هم پاشیده اید.در کمال تعجب می بینید که او بسیار خوشحال و سرحال بوده است و بسیار هم شما را دوست دارد. هنگام صرف شام به شما می گوید، وقتی که زنگ زده بودید تازه از یک جلسه ی اعصاب خردکن بیرون آمده بود، و در ضمن کس دیگری نیز دردفترش منتظر بوده است تا با او درباره ی همان جلسه صحبت کند.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

خلاقیت های زنانه گاهی اوقات به ضرر ما زن ها تمام می شود.به خصوص هنگامی که درباره ی روابطمان بی دلیل دچار اضطراب، نگرانی، ناامنی و ترس می شویم.
مردهای عزیز:باید اعتراف کنیم که خود ما نیز این را می دانیم و از این بخش از وجود خود نیز چندان راضی نیستیم.لذا در حین این که روی این نقطه ضعف خود کار می کنیم از شما می خواهیم هرگاه ما بیش از حد خلاقیت به خرج می دهیم و بی دلیل از چیزی ناراحت می شویم که وجود خارجی هم ندارد!به ما کمک کنید تا از به وجود آمدن یک چرخه ی احساسی معیوب جلوگیری کنیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها انجام دهند:

*هنگامی که احساس می کنید از چیزی ناراحت هستیم و دلیل آن را نمی دانید از ما بپرسید، می توانید این جمله را به کار ببرید:«چه اتفاقی افتاده؟» این به ما فرصتی می دهد دلیل ناراحتی یا نگرانی خودت را توضیح دهیم و سپس چنانچه اشتباه کرده بودم، ما را از اشتباه درآورید.تا بر سر هیچ و پوچ ناراحت یا عصبانی نشویم.
*چنانچه یک لحظه احساس کردید که از چیزی ناراحت هستید، یا احساس خوبی ندارید، به ما بگویید.مجبور نیستید با جزئیات خود را خسته کنید. صرف این که به ما اطلاع بدهید از چیزی ناراحت هستید که ربطی به ما یا آنچه که از ما سرزده باشد ندارد، به ما کمک می کند که عجولانه نتیجه گیری نکنیم و بی دلیل مشکل به وجود نیاوریم!
مردان عزیز:می دانم به کار بستن تمامی این توصیه ها ممکن است در ابتدا کمی مشکل باشد.اما باور کنید نتیجه خواهید گرفت:
بدین معنا که نامزد/همسرتان آرام تر، تحریک ناپذیرتر می شود و بودن در کنار او به مراتب لذت بخش تر نیز خواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد